صفحهی آخر روزنامهی قدس دیروز – 27 آبان ماه 1385 – خبر خوشی داشت؛ خبری که به مخاطبان خویش اعلام میکرد:
عالیترین مقام وزارت نیرو قول داده دکلهای برق را به زودی از حریم آرامگاه حماسهسرای بزرگ وطن، فردوسی عزیز بر خواهد چید و با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی به مکان مناسب دیگری انتقال خواهد داد تا مشکلی در خصوص ثبت شهر تاریخی توس در سیاههی آثار ثبتشدهی یونسکو رخ ندهد.
امیدوارم که این خبر هر چه زودتر عینیت یابد و در همین صفحه تصویر سرنگونی آن دکل نفرتانگیز را به شما خوانندگان عزیز «مهار بیابانزایی» تقدیم دارم.
درود بر همهی آن ...
|
اگر روزی گذرت به روستای «برجویی» در دامنهی جنوبی هزار دره، یعنی بلندترین قلهی سبزکوه بختیاری افتاد، حتماً چند ساعتی را به سمت باختر حرکت کن و از میان تکپایههای هنوز ایستادهی بلوط بگذر، رنج دامنههای پرشیب و اندکی لغزنده را هم به جان بخر، از کنار گودالهایی که گرازها کندهاند هم، بیتوقف عبور کن ... حتا اسیر تکپایههای بنه و اُرس هم نشو ... تا خود را در اوج احساس کنی (در مختصات جغرافیایی 50 درجه و 59 دقیقه و 59 ثانیهی طول شرقی و 31 درجه و 38 دقیقه و 7 ثانیه عرض شمالی) ... بر فراز تختهسنگی مغرور که سر به آسمان ساییده و زیباترین چشمانداز حیات را به تو هدیه داده ... آن بالاها، درست در مقابل آبشار تنگ زندان، میتوانی درهی ژرف رودخانهی کرهبس را پیش از پیوست به کارون ببینی که چگونه قلب سختترین سنگهای عالم را در طول میلیونها سال خراشیده و چون سنگتراشی زبردست، افسونانگیزترین منظر هستی را در مقابلت آفریده است ... در آن هنگام ... در آن اوج ممکن است ناگهان احساس کنی که کسی دارد صدایت میزند ... کسی که همیشه به دنبال شنیدن صدایش و لمس گرمای وجودش بودهای ...
|
جناب آقای مهندس سید پرویز فتاح
وزیر محترم نیرو
«فردوسی»، عزیز ماست. او شاعر پارسی زبان وطن است که بسیاری از حماسههایی که آفریده پس از گذر حدود یک هزار سال هنوز طراوت و حرمت خویش را نهتنها در بین فارسیزبانان و ایرانیان سراسر گیتی که در میان جامعهی ادبشناس و فرهنگ دوست جهانی حفظ کرده است. آنچنان که همه ساله هزارن نفر از سراسر کشور و جهان به نیت ادای احترام به این پارسیگوترین شاعر ایران، بر مزارش جمع میشوند و اشعار بلندش را میخوانند.
آقای وزیر
باور کنید که حضور فردوسی و فردوسیها در این آب و خاک مقدس، بخشی از بهانههای دلپذیری است که شهروندان هموطنتان را به ایرانی بودن مفتخر ساخته و دلخوش میدارد. لطفاً این بهانهها را از ما مگیرید.
لطفاً حرمت آرامگاه حماسهسرای ایران را حفظ کنید و به تمام مردم جهان نشان دهید که دولتمردان ایرانی نیز مانند تک تک شهروندانش عمیقاً به این سالاران یگانهی فرهنگ و ادب علاقه داشته و هیچگاه به خود اجازه نخواهند داد تا به بهانهی توسعه! ارزشهای ملّی و جهانی این آرامگاههای ناهمتا را خدشهدار سازند.
برای همین است که ما امضاءکنندگان زیر مصرانه از شما و مجموعهی تحت امرتان میخواهیم تا نسبت به تغییر محل نصب دکل برق در حریم آرامگاه فردوسی – توس – دستور مساعد صادر فرمایید.
جمعی از دوستداران فردوسی
?? آبان ماه 1385
لطفاْ لینک حمایت از فردوسی را امضا کنید
مرتبط:
جملهای سخت شنیدنی!
احمد جلالی، نماینده دایم ایران در یونسکو:
«بعضی از کسانی که مجری پروژههای عمرانی هستند، میراث فرهنگی را مزاحم قلمداد میکنند. درصورتی که میراث فرهنگی نعمت و شناسنامه یک ملت است و سازمان متولی آن باید از سرمایههای علمی برای آموزش حفاظت از آثار تاریخی استفاده کند تا جایی که مردم میراث تاریخی و طبیعی را همچون ناموسشان تلقی کرده و از آن دفاع کنند.»
آنها که تاکنون همراهی کردهاند
نیک آهنگ کوثر ؛ تبریز ؛ انتخاب نیوز ؛ قطار ؛ شرقی غمگین ؛ تلاطم
ابراهیم اقبالی ؛ فرداد دولتشاهی ؛ ارمغان مقدس ؛ راوی
پروانه اسماعیلزاده ؛ محمدرضا نوروزی ؛ شهروند ؛ هومن روانبخش
ایدا ادینه ؛ عمار رفیعی امام ؛ کوچه بی دار و درخت ؛ رزا بداغی
عالیه اشتری ؛ فرزانگان ?? ؛ مهندسی علوم خاک ؛ حمید بی تقصیر ؛
لنیوم ؛ وحیدرضا مصوری ؛ خبرخوان دو در دو ؛ کام . پخمه ؛
خاطراتچی ؛ بلاگ نیوز ؛ سعید سعیدی ؛ دکتر یوسف قریب ؛
کامیار مقدسی ؛ روزنامه قدس ؛ مهدی میرزایی ؛ یک خبرنگار ؛
همشهری آنلاین ؛ اخبار ایران ؛ خبرگزاری حیات ؛ علی میرزابیگی ؛
حمید لواسانی ؛ ایسنا ؛ جواد حاتمی ؛ تلاطم ؛ صبحانه ؛ محمد افراسیابی
دماسنج ؛ آژانس خبری کوروش؛ مجید فنایی ؛ ستاره و سیاره ؛ مادر سپید
لینک روزانه ؛ دکتر محمد خسروشاهی؛ جلال عباسیان ؛ حمیدرضا عباسی ؛
دکتر سید حسن کابلی؛ دکتر سید علیرضا موسوی؛
کمیته بین المللی نجات دشت پاسارگاد؛ صالح کامیابی ؛
مجله پزشکی اجتماعی زندگی سالم؛ سیما زندی؛ دکتر حسنعلی پیشاهنگ ؛
سرزمین آفتاب؛ بابک ؛ احسان؛ ایران هات لینک ؛ بالاترین
|
برخی اوقات و در مواجهه با پارهای از اسناد نوشتاری پیشینیانی که دستکم صدها سال قبل از نگارنده بر روی این کرهی خاک زیست میکردهاند، احساس ناسازهواری (پارادوکسگونهای) را تجربه میکنم ؛ احساسی که یک سویش غرور است و رضایت و سبکبالی و شوق و سوی دیگرش «شرم» و سرافکندگی و خشم و حیرت!
و واپسین باری که این تجربه را کردم، همین دیشب بود ... از آبشار پوتک برمیگشتم، از آبشاری که میلیونها سال است قلب کوهستان سرافراز دنا را در مختصات جغرافیایی 30 درجه و 59 دقیقه و 4/0 ثانیهی عرض شمالی و 51 درجه 22 دقیقه 18 ثانیهی طول شرقی و در بلندای 2424 متری از سطح دریا میشکافد و گواراترین و پرترنمترین آب حیات را به مردمان سختکوش آبادیهای آبسپاه و دشت رَز هدیه میدهد و هنوز هم ...
|
بهانهی این نوشتار، کشتار غمانگیز و شرمآور 5 گراز پناهجو در منطقهی خلخال، آن هم توسط نهادی است که دلیل وجودیشان، حفاظت و حمایت از محیط زیست و تمامی زیستمندان ایرانزمین است.
آلدو لئوپلد (1887-1948) – Aldo Leopold - اندیشمندی که بسیاری از بومشناسان (اکولوژیست) نامی جهان از او با عنوان «پدر علم حفاظت طبیعت» یاد میکنند، جملهای سخت شنیدنی و عبرتآموز دارد. وی میگوید: «نخستین آموزهی یک تعمیرکار ماهر، نگهداشتن پیچ و مهرههایی است که ممکن است در آن لحظه، کارکردی برای آن سراغ نداشته باشد.»
راست آن است که ما اگر همین اصل ساده را آویزهی گوش و جان خویش میکردیم، بیگمان اینک جهانی به مراتب زیباتر، پرترنمتر و خوش آب و رنگتر میداشتیم؛ جهانی که در آن همهی زیستمندانی که خالق مهربان، عالم و توانایش آفریده است، از حق حیات و احترامی درخور برخوردار بودند ... امّا این «اشرف مغرور مخلوقات» با دانش اندکش، چنان بلایی بر سر این – ظاهراً - یگانه جایگاه حیات و موجودات گیاهی و جانوری و چشماندازهای ناهمتایش آورد، که نسل امروز باید برای دیدن بسیاری از جانداران و شنیدن طنین صدای ایشان از تخیل خویش در قالب پویانمایی بهره برد!
مگر یادمان رفته که تا همین دیروز چگونه به جاندارانی چون مار و عقرب و رتیل و ... نگاه میکردیم و اینک تجسم صنعت داروسازی و سرمسازی جهانی، بدون بهرهمندی از زهر این جانداران، حقیقتاً غیرممکن مینماید.
مسأله ساده است! در نظام اجتماعی که شالودهی ارزشی آن، هنوز بر پایهی نهادههای کشاورزی تعیین و نگریسته میشود؛ همان گونه که سرزمینهای ارزشمندی نظیر کویر و بیابان را – که فاقد توان رویشی هستند – دشنام پست آفرینش تلقی میکنیم، به راحتی این اجازه را هم به خود میدهیم تا هر جانور یا گیاهی که کارکردی زراعی یا دامی نداشته باشد، مهاجم یا زیانکار نامیده و فرمان نیستی آن را بدون کمترین احساس گناهی صادر کنیم.
همهی حرفم این است که اگر دانش بشری در شرایط کنونی حتا نتواند یک کارکرد مثبت هم برای گیاهانی نظیر خارشتر یا حیواناتی نظیر گراز معرفی کند – که البته چنین نیست – باز هم ما مجاز نبوده و نیستیم تا فرمان قتل آنان را صادر کنیم.
واقع بین باشیم، تقریباً از هر منطقهی حفاظت شدهای که در سالهای اخیر بازدید کردم، از منطقهی حفاظت شدهی بیجار (قمچقای) در کردستان گرفته تا تنگ صیاد و سبزکوه در چهارمحال بختیاری، دنا در کهکیلویه و بویراحمد، بمو و میانجنگل در فارس، پارک ملّی کویر و خارتوران در سمنان، سیاهکوه در یزد، اشترانکوه در لرستان، البرز جنوبی و مرکزی و مناطق جنگلی شمال (گلستان، مازندران و گیلان) و شمال غرب کشور (ارسباران)، ترجیعبند همهی کشاورزان و باغداران و دامداران منطقه، شکایت از حیواناتی نظیر گرگ و گراز و پلنگ و یوز است که یا به دامهای ایشان حمله میکنند و یا زراعت آنها را به یغما میبرند. نگارنده خود شاهد است که بسیاری از محیطبانان و جنگلبانان مظلوم وطن نیز به دلیل مقاومت و مقابله با شکارچیان و کشاورزان و روستائیانی که خواهان نابودی این جانداران به قول ایشان «زیانکار» هستند، چگونه مورد هجمه قرار گرفته و حتا از سوی نزدیکترین کسانشان در آبادی خویش طرد شده و میشوند یا مورد تهدید جانی و مالی قرار میگیرند. آقای روستا، محیطبان مهربان و عاشق سیسخت (روستای توتنده)، آقای عزیز محمّد حسنی در سبزکوه، آقای کرمعلی نصرتی در پاسگاه سیور (پادنا)، آقای شوان شیوانی (پارک ملّی گلستان) و ... از آن جمله هستند.
امّا گرازها چرا به مزارع و باغهای کشاورزی مردم حملهور میشوند؟!
حقیقت این است که گراز (Sus scrofa) در شمار یکی از باهوشترین و اجتماعیترین جاندارانی است که تاکنون در طبیعت شناخته شده است، این حیوانات اغلب در جنگلهای دشتی، جلگهای و پست، بیشهزارها، نیزارها و بوتهزارها کنار رودها و مردابها زندگی میکنند. به طور کلی بیشتر شبها فعال هستند و از غذاهای گیاهی مانند ریشه، ساقه، برگ، دانههای مختلف، غلات، حبوبات، میوهجات و غذاهای حیوانی چون حشرات و لارو آنها و بیمهرههای کوچک و حتا جوندگان و لاشهی حیوانات بزرگ تغذیه میکند. به سخنی دیگر، این حیوانات یکی از پاککنندههای مفید محیط به شمار میروند که به صورت طبیعی بسیاری از آفات را از بین میبرند. همچنین بر پایهی اطلاعاتی که در تارنمای دانشگاه میشیگان آمده است، این حیوان فواید دیگری در حوزهی حفظ تعادل بومسازگان، به ویژه از نظر بهبود و آماده سازی خاک برای رویش گیاهان جدید، پخش و دفن بذر میوهها داشته و بچه گرازها خود یکی از طعمههای مطلوب شکار برای، جانداران بزرگجثهتر در زنجیرهی غذایی محسوب میشوند.
آن چشمان نارنجیرنگ زیبا، امّا مضطرب و نگران گراز، چه میخواهد بگوید؟ آیا نگران چنین فرجام تلخی برای خود و فرزندانش است؟
تاریخ عکس: جمعه، 20 آبانماه 1385
ولی وقتی ما تمامی جنگلهای ارزشمند جلگهای شمال را تبدیل به مزارع برنج و چای یا باغات مرکبات و کیوی و یا ویلاهای آنچنانی میکنیم (و از طرف دیگر، نسل دشمن طبیعی این جاندار – ببر مازندران و شیر ایرانی و عقاب - را تقریباً نابود میسازیم) و وقتی تا آنجا که قدرت موتور تراکتورمان اجازه میدهد، از قلع و قمع مراتع دشتی و دامنهای در شمال غرب و غرب و مرکز کشور فروگذار نکرده و بر وسعت دیمزارها به هر بهایی میافزاییم، طبیعی است که از این جانوران بیآزار هم – که تاکنون هیچگاه خبری مبنی بر حمله و آسیبرسانی ایشان به انسان گزارش نشده است - حیواناتی مهاجم بسازیم.
داستان سرخپوستهای مهاجم را در فیلمهای به اصطلاح وسترن هالیوودی یادتان هست؟ یادتان هست که چه تصویر نفرتانگیزی از این ساکنان اصیل آمریکایی در اغلب فیلمها به خورد جهانیان دادند و آن مردمان بیگناه را که از خانه و کاشانهاشان رانده شده بودند، چگونه وحشی و جنایتکار و متجاوز معرفی میکردند. آنچنان که هنوز هم وقتی واژهی «آپاچی» را میشنویم، بسیاری را به یاد وحشیانی میاندازد که پوست سر سفیدپوستان را از تن جدا میکردند! به نحوی که آن جملهی مشهور مارشال کتآبیهای یانکی (ژنرال کاستر)، هنوز هم یکی از مصداقهای بارز حماقت در ادبیات سیاسی جهان شناخته میشود: «سرخپوست خوب، سرخپوست مرده است!»
میبینید! وقتی حق حیات را از هر جانداری، ولو اشرف مخلوقات سلب کنیم، ناخودآگاه وی را به موجودی مهاجم بدل میسازیم که برای بقای خویش و فرزندانش، چارهای ندارد جز آنکه با اشغالگران زیستبومش به نبرد برخیزد. بنابراین، چرا موقعیت دشوار و تکگزینهای جاندارانی چون گراز و پلنگ و گرگ و ببر و خرس را درک نمیکنیم؟
البته یک استثناء هم در زیستمحیط ایران داریم که نامش «گاندو» است. یگانه تمساح پوزهکوتاهی که قرنهاست به صورتی کاملاً مسالمتآمیز با مردمان گوشهی جنوب شرقی کشور، در تالاب باهو و رودخانهی سرباز زندگی میکند؛ چرا که بلوچها، گاندو را مقدس و وی را «نگهبان آب» میدانند؛ نگهبانی که اگر حضور داشته باشد، به مفهوم آن است که نعمت آب نیز از سرزمین بلوچستان دریغ نخواهد شد.
و امّا سخنی با مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست!
عزیزان مسئولی که بعد از ماجرای غمانگیز خرس قهوهای تبریز، حدود یکسال است به مردم و دوستداران طبیعت قول دادهاید: برای محافظت از جان حیوانات وحشی و نیز افزایش ضریب امنیتی محیطبانان، اسلحهها و گلولههای بیهوشی را به تجهیزات خود اضافه خواهید کرد؛ پس چه شد آن قول و قرارها؟! به راستی اگر منتهای توان مدیریتی شما حتا آنقدر هم برش و نفوذ ندارد که بتواند دویست سیصد قبضه اسلحهی بیهوشی را برای مناطق حفاظتشده تأمین کند، دلیل اشغال آن صندلیها چیست؟ چرا کرسی پرمسئولیت خود را به کس یا کسانی که واقعاً توان حفاظت از طبیعت را دارند، وانمیگذارید؟ و چرا کماکان برای خود نفرین و دشنام میخرید؟! و اگر اصولاً اعتقادی به این تجهیزات ندارید که وای بر ما و فرزندان بیگناه این نسل و وای بر فردای شما ...
واپسین کلام را باز از قول آلدولئوپلد میآورم:
«ما از سرزمین، بیجا استفاده میکنیم، زیرا ما آن را جزء مایملک خود میدانیم. هنگامی که ما به سرزمین به چشم یک جامعه نگاه کنیم و خود را جزءِ مایملک آن جامعه بدانیم، آنگاه ممکن است استفاده از آن با عشق و احترام باشد.»
آیا کلام دیگری لازم است تا به این زنهار هوشمندانه اضافه شود؟
|
سرانجام کابوس فوتبالدوستان ایرانی تحقق یافت و برای نخستینبار در طول تاریخ تأسیس فدراسیون فوتبال در ایران، حکم تعلیق فوتبال ایران جامهی عینیت به خود گرفت. آشکار است که نگارنده بضاعت بحث کارشناسی در این حوزه و تحلیل دلایل فنی آن را ندارد. بلکه تنها از منظر یک ایرانی میخواهد از مسئولان ورزشی خویش این پرسش را مطرح سازد که چگونه نامهای که پیوسته بر دروغ بودن و جعلی بودن آن اصرار میکردید و بیمهابا بارها و بارها این ادعای حیرتانگیز را در سخنگاههای (تریبون) مختلف رسانهای تکرار مینمودید، جامعهی حقیقت به خود گرفت و منجر به محرومیت ...
|
خبرگزاری میراث فرهنگی ـ سازمان حفاظت محیطزیست، به مناسبت فرارسیدن هفته دولت، گزیدهای از عملکرد بخشهای مختلف این سازمان را اعلام کرد. در طول سال گذشته در بخش فعالیتهای اجرایی در زمینه محیطزیست طبیعی، چندین طرح به مرحله اجرا رسیده و طرحهای مختلفی نیز تدوین شده است. بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیطزیست، نمونهبرداری از 6 راس گوزن زرد و 2 قلاده روباه معمولی برای کشت سلولی و مطالعه ژنتیکی جمعیت، جمعآوری اطلاعات مربوط به آخرین وضعیت شناسایی غارها و وضعیت کمیتههای غارشناسی استانها، شناسایی 80 گونه از پرندگان موزه تاریخ طبیعی تا حد گونه و وضعیت زیستی آنها و جمع آوری ماکروفسیلهای بیرجند، از جمله این فعالیتها در طول یک سال گذشته است. این سازمان راهاندازی مجدد پخش نمایشگاه حشرات موزه قائممقام، شناسایی و تهیه اطلاعات درباره 10 نمونه از موزه تنوع زیستی، دستیابی و بهینهسازی تکنیک RAPD برای مطالعات ژنتیکی جمعیت، بررسی روش اخذ تعرفه شناسایی گیاهان برای ارائه به شورایعالی محیطزیست، شورای اقتصاد و درج در کتاب قانون محیطزیست، بازدید از سواحل صخرهای استان هرمزگان و بررسی وضعیت زیستگاههای جلبکهای ماکروسکوپی دریایی را نیز در گزارش عملکرد یک ساله خود درج کرده است. همچنین پیگیری توافقنامه در حفاظت از هوبره با امارات متحده عربی، تهیه طرح مقابله با بروز احتمالی آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان در کشور که منجر به تقویت و تشدید حفاظت فیزیکی زیستگاههای تالابی و مراکز تجمع پرندگان آبزی شد، راهاندازی سیستم مراقبت فعال و غیرفعال آنفلوآنزای پرندگان در سایتهای قرمز، تجهیز و ساماندهی پاسگاههای محیط بانی در مناطق مورد نظر و همکاری با سایر دستگاههای ذیربط جهت کنترل بیماری یاد شده از دیگر فعالیتهای این سازمان در شاخه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی است. شمارش و شناسایی نمونههای فیتوپلانکتون دریای عمان، اندازهگیری فیزیکو شیمیایی در 25 ایستگاه ساحلی دریای خزر و 20 ایستگاه ساحلی خلیجفارس، شناسایی و بهینه سازی مناطق حساس ساحلی در سواحل استان سیستان و بلوچستان، سرشماری وحوش در منطقه بافق و درانجیر یزد، پایش جمعیت فصلی برخی از گونههای پرندگان در استانهای مازندران، فارس و سمنان، برگزاری گشت دریایی خلیج فارس راپمی، جمع بندی فون پرندگان منطقه انگوران زنجان، تهیه اطلاعات مورد درخواست مجلس شورای اسلامی برای عضویت ایران در CMS و تهیه نقشه پراکندگی سیاه گوش در زنجان و وضعیت فعلی آن در ایران در برنامههای دیگر این سازمان دیده میشود. سازمان حفاظت محیطزیست، در طول سال گذشته فعالیتهایی نظیر ثبت آمار سرشماری و مشاهدات حیاتوحش برای تشکیل بانک اطلاعات از پستانداران، حلقهگذاری 575 قطعه از پرندگان در چهار استان، پرداخت 13 مورد دیه، 43 مورد جبران خسارت مامورین گارد، دو مورد هزینه معالجه مامورین گارد و 54 مورد جبران خسارت وارده به کشاورزان در راستای اجرای آیین نامه حقالکشف و ماده 9 قانون شکار و صید، بررسی نحوه استمرار ممنوعیت شکار پرندگان در سراسر کشور در مقابله با آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان و لغو ممنوعیت شکار پرندگان و گراز در مناطق غیر تالابی، به روز رسانی اطلاعات در خصوص پرندگان شکاری و روشهای مطالعه و مونیتورینگ آنها، بررسی وضعیت حیات وحش پارک ملی کویر، پناهگاه حیات وحش دشت ناز و سمسکنده و منطقه شکار ممنوع تپال، جمع آوری مطالب و تهیه جداول تقسیم بندیهای حیوانات وحشی از نظر تقسیمات IUCN و قانون شکار و صید در ایران و سرشماری تخمین جمعیت سیاه خروج در استان آذربایجان شرقی را نیز اجرایی کرده است. همچنین اجرای برنامه بینالمللی سرشماری زمستانی پرندگان مهاجر آبی و تعیین تنوع و فراوانی آنها، سرشماری نیمه زمستانی پرندگان مهاجر در 5 استان کشور، تهیه جدول آمار گوزن زرد ایرانی در کل زیستگاههای کشور از سال 84-1380 و بررسی سیر صعودی یا نزولی جمعیت در خصوص بهبود وضعیت حاضر، بررسی و تهیه نقشه تالاب انزلی و کریدورهای ارتباطی آن، بازنگری و اصلاح تصویر نقشه پراکنش مناطق حفاظت شده، بررسی و اظهار نظر در خصوص عبور خط تلهکابین در پارک ملی خبر، اظهار نظر کارشناسی در خصوص استقرار و احداث واحدهای آب معدنی در مناطق تحت مدیریت سازمان، بررسی و اظهار نظر در خصوص مسائل موجود بین سازمان حفاظت محیطزیست و ارتش جمهوری اسلامی ایران، پیگیری و اظهار نظر در خصوص بازسازی جاده پارک ملی گلستان، اعلام نظر و بررسی میدانی در خصوص طرح گردشگری در پناهگاه حیات وحش میانکاله، تهیه 13 برگ نقشه مناطق جهت تکمیل اسناد مرتبط با مصوبات شورایعالی حفاظت محیطزیست، تهیه نقشه تقسیمات کشوری مجموعه کویر و تعیین مساحت تفکیکی استانها و نظارت بر نمونهبرداری و ارزیابی دریاچه لار از دیگر فعالیتهای سازمان یاد شده در زمینه محیطزیست طبیعی است. نمونهبرداری از 60 قطعه پرنده مهاجر آبزی در استان مازندران، مدیریت گونه میش مرغ در استانهای شمال غرب و غرب کشور، اجرای ضوابط و امور مربوط به سایتیس در ایران، پیگیری در خصوص تمدید ممنوعیت شکار در مناطق شکار ممنوع تپال، فیروز آباد، کوهستان، مهارلو و خرمن کوه، پیگیری در خصوص ایجاد کالبرت در ضلع غربی میانگذر ارومیه از وزارت راه و ترابری، جمعآوری اطلاعات مرتبط با برنامه کاری تنوع زیستی در اکوسیستم آبهای داخلی، تنظیم و تکمیل پرونده 10 درصد مناطق جنگلی، پذیرش 6 شرکت توریستی برای شکار به مناطق حفاظت شده، صدور 6 قطعه کارت شناسایی همیاران محیط زیست، صدور هفت مورد مجوز حمل تروفه و پوست گونههای شکار شده توسط شکارچیان خارجی به منظور خروج از کشور، صدور 30 مورد مجوز بازدید از مناطق تحت مدیریت سازمان، احیا و ساماندهی پناهگاهای حیات وحش دز و کرخه به عنوان زیستگاه اصلی گوزن زرد ایرانی، و حصار کشی، مرزبندی و تثبیت مناطق تحت مدیریت در 20 استان، ارسال آخرین تغییرات سیستم و برنامه کارگزینی از طریق CD به ادارات کل استانها، صدور 74 مورد ارتقا گروه، 34 مورد انتصاب و 16 مورد همترازی هیات علمی، بررسی 156 پرونده در جلسات هیات مییزی، طرح ارتقاء شغلی کارکنان و صرف 30 نفر ساعت کار برای بررسی هر پرونده، تشکیل کمیته ورزشی سازمان، تهیه 417 فقره بلیط برای ماموریتهای داخلی و 24 فقره بلیط برای ماموریتهای خارج از کشور، تحویل 21 دستگاه رایانه به شبکههای زیستمحیطی استانی به منظور ایجاد دبیرخانه توسط آنها، رسیدگی به 72 مورد مکاتبه نمایندگان مجلس، 90 مورد مکاتبه ریاست جمهوری، 6 مورد مراجع قضایی و 13 مورد سایر مراجع، بررسی 18 قرارداد، 12 اساسنامه، 26 مورد مقررات آیین نامهها و 58 مورد لوایح هیات دولت، صدور 17 کارت مخصوص ضابطین، تهیه سند بخش محیطزیست و ارائه به سازمان مدیریت و برنامهریزی، تکمیل سند فرابخش محیطزیست، تهیه سند توسعه اشتغال بخش محیطزیست، جمع آوری اطلاعات مربوط به شاخصهای اختصاصی ارزیابی عملکرد و انجام امور مربوط به شاخصهای توسعه هزاره از دیگر اقدامات انجام شده بخش محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در یک سال گذشته بوده است.
|
شهید شاه کوه محلی خطاب به بازپرس شعبه 1 دادگاه بندر ترکمن: شما هر که هستید، باشید!
او را ناجی میانکاله نامیدهاند؛ محیط بان عاشقی که در دفاع از مواهب طبیعی آشوراده، اینگونه میایستد و در برابر هیچ تهدیدی پا پس نمیکشد ... 153 امضاء تاکنون پای نامهای را امضاء کرده است که از عالیترین مقام مسئول در حوزهی محیط زیست کشور، یک درخواست دارد: کاری کنید که دیگر هیچ متجاوز به طبیعتی به خود اجازه ندهد تا اینگونه آسان پاسداران گمنام و مظلومش را هدف آماج گلولههای آتشین انتقام خویش قرار دهد یا به جان و مال عزیزترین کسانش تهدیدی روا دارد. آیا این انتظار زیادی است؟
خانم دکتر واعظ جوادی:
زیستبوم ناهمتای وطن تنها آن هنگام از حرمتی درخور بهرهمند خواهد شد، که متولّیانی عاشق چون شاهکوه محلی و ناصر پیروی و ... داشته باشد؛ آیا به گونهای عمل کرده و میکنید تا بر شمار این عاشقان سینهچاک و جان برکف طبیعت افزوده شود؟! عاشقان آزادهای که صف مردمی که برای تشییع پیکرشان آمدهاند، از پانصد متر تجاوز میکند؛ مردمانی که شوربختانه در بین آنان هیچیک از رؤسای عالی مقام سازمان متبوع محیط زیست دیده نمیشود!
بار دیگر ضمن سپاس از همهی دوستانی که از این لینک حمایت کرده و پایش را امضاء نمودهاند، تمنّا دارم برای یکبار هم که شده بیایید نشان دهیم که ایرانیان میتوانند فارغ از صفبندیهای رایج عقیدتی و قومیتی و صنفی، در پای حراست از طبیعت؛ این میراث ارزشمند پدران و امانت فرزندان معصوممان، همهی ملاحظات و سلیقهها را به کنار نهاده و دیگر اجازه نخواهند داد که خون از دماغ هیچ عاشق طبیعتی سرازیر شود، چه رسد به اینکه خاموش بنشینند و ببینند که پیکر پاک شهدای عاشق طبیعت را اجازه نمیدهند تا در کنار دیگر شهیدان عاشق وطن به خاک سپارند.
فرصتی نمونده ای عشق!
این صدا صدای مرگه.
آخرین فصل جوانه،
فصل جون دادن برگه .
از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره.
زیر خاکستر سردم، شعلهی تو جون بگیره ...
لطفاً لوگوی لینک اعتراض را در تارنماهای ارزشمند خود تکثیر سازید:
|
هموطن بزرگوار من، خواننده عزیز این سطور
شاید این خبر غمانگیز را شنیده باشید که هفتهی گذشته، یکصدمین محیطبان مظلوم این دیار –شادروان یحیی شاه کوه محلی – نیز به جرم پاسداری از مواهب طبیعی سرزمین مادریمان در منطقه حفاظت شده سالوک اسفراین (خراسان شمالی) در جدالی نابرابر با شکارگرانی ناجوانمرد به شهادت رسید. اما شاید ندانید که هنوز هیچیک از قاتلین آن یکصد محیطبان شریف محیط زیست و نیز 420 جنگلبان دیگر که در طول سه دهه گذشته در راه پاسداری از مناطق حفاظت شده کشور به شهادت رسیدهاند، به مجازات نرسیده یا شناسایی نگردیدهاند و حتا اغلب بازماندگان آن شهیدان مظلوم هم نتوانستهاند از امتیازات خانوادهی شهید بهرهمند شوند. برای همین است که از تو قلمگر مجازی عزیز درخواستی دارم:
آیا حاضرید در تارنمای ارزشمندتان و برای آگاهی و زنهار مخاطبین محترمتان، لینکی را به درج خبر شهادت یحیی شاهکوه محلی، یکی از شجاعترین، پاکترین و محبوبترین محیطبانهای این بوم و بر اختصاص دهید تا بدین شکل و با نشان دادن اعتراض مدنی خویش در محیط اثرگذار و پرمخاطب وبلاگستان، فریاد پرطنین اعتراض نسل آگاه امروز ایران را به گوش مسئولین مربوطه برسانیم؟
پیشاپیش از علاقه و حساسیت مسئولانه و سزاوارانهای که به حفظ طبیعت ایران عزیز و حافظان گمنام و مظلومش نشان میدهید، سپاسگزاری میکنم.
|
روزنامهی همشهری در شمارهی 26 اردیبهشت ماه جاری با بیان تندترین عبارات انتقادی به استقبال از طرح بوستان خانوادگی که قرار است از سوی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور به اجر درآید، رفت و صراحتاً نوشت:
این نخستین بار نیست که مسئولان یک سازمان یا نهاد به رغم آزمون و خطاهای متعدد، آزمون و خطای مشابهی را تکرار میکنند؛ آخرین بار هم نخواهد بود، چرا که هنوز هیچ مسئولی برای تصمیمات نادرست خود بازخواست نشده و همواره تاوان تصمیمات غیرکارشناسانه مدیران را نهاد یا سازمانهای متبوع آنها و در نهایت مردم پرداختهاند. از همین روست که به رغم همه اظهارنظرهای کارشناسانهی دلسوزان محیط زیست و منابع طبیعی، سازمان جنگلها و مراتع، آزمون دیگری را تجربه میکند که نتیجه آن مشخص است، کما این که پیش از اجرای طرح هایی چون طوبی، حرم تا حرم، کمربند سبز و نهضت سبز، کارشناسان نسبت به نتیجهی نامطلوب آن طرحها نیز هشدار داده بودند. با این همه خللی در تصمیم قاطع مسئولان برای اجرای این طرحها ایجاد نشد.
این موضعگیری همشهری در حالی صورت گرفت که چند روز پیشتر از آن تشکل غیر دولتی «جامعهی جنگلبانی ایران» نیز در بیانیه ای شدیدالحن این اقدام را به زیر سؤال برد و آن را طرح طوبای ۲ نامید؛ بیانیهای که بسیاری از صاحبنظران مستقل مانند دکتر محمّد خسروشاهی هم به حمایت از آن برخواستند. با این وجود، در گفتگویی مستقیم که هفتهی گذشته با آقای دکتر شامخی دبیرکل «انجمن جنگلبانی ایران» داشتم، ایشان اعتقاد داشتند که طرح اخیر از مزیتهایی نسبت به طرح قبلی برخوردار است و نباید تماماً به زیر سؤال برود، بخصوص با توجه به اینکه همواره بر آموزهی محوری مشارکت مردمی به عنوان نخستین پیششرط موفقیت طرحهای منابع طبیعی تأکید کرده و میکنیم.
به هر حال، به نظر میرسد که هم انجمن و هم جامعهی جنگلبانی و نیز مسئولین ذیربط در سازمان جنگلها باید برای روشنتر شدن اذهان به اطلاعرسانی بیشتر و شفافتری در این خصوص اقدام کنند.
|