از منظری کلانتر، نهتنها هنوز از وسعت مراتع فرسودة کشور نتوانستهایم کم کنیم، که روند قهقرایی آن نیز پیوسته ادامه یافته است؛ همانگونه که از شتابِ پاکتراشی جنگلها نتوانستیم بکاهیم[1]؛ همانگونه که در پاسداری از حیات تالابها ناتوان نشان دادیم؛ چارهای جز تماشای نزولِ کمّی و کیفی تنوّع زیستی نداشتیم؛ آبخوانهای بیشتری را تهیشده دیدیم؛ زمیننشستهای فراوانتری را درک کردیم؛ شورهزارهای گستردهتری را بجا آوردیم؛ به تلفاتِ خاک بیشتری اعتراف کردیم[2]؛ در جلوگیری از فزونی بیرویة شمارِ دامها ناتوان بودیم، سموم بیشتری را به اندوختههای آبیخاکیِ خویش تزریق کردیم و در نهایت، موفق به مهار جریان بیابانزایی که نشدیم، هیچ؛ شاهد تاخت و تازِ بیشترِ این فرآیند ویرانگر هم بودیم. در واقع، به نظر میرسد، بضاعتِ ستادهها و بازخوردهای مثبت ناشی از اجرای چندین هزار طرح پژوهشی خاتمهیافته در بخش کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست، به همراه دیگر تلاشهای نوشتاری، دیداری و شنیداریِ انجام گرفته، در مقایسه با عمق و وسعت فشاری که بر زیستبومهای کشور وارد شده و میشود، هیچ تناسبی نداشته و متأسفانه روند فزونی فرآیندهای کاهندة کارایی سرزمین در این بوم و بر، شتابان ادامه دارد. کافی است بدانیم، میزان افزایش رخدادِ سیلهای حادثهخیزِ کشور در طول نزدیک به چهار دهة گذشته، یک عددِ 3 رقمی را (برحسب درصد) نشان میدهد (خسروشاهی، 1380 به نقل از دفتر مطالعات و ارزیابی آبخیزها)؛ در خوشبینانهترین حالت، حدود 30 درصد از اراضی جنگلی خود را در طولِ سالهای موصوف از دست دادهایم[3]؛ شتاب شورشدن اراضی از مرز 4 درصد در سال فراتر رفته است (کشاورز و صادقزاده، 1379) و سرانجام آنکه برای نخستین بار، عالیترین مقام اجرایی کشور هم به تلخی اعتراف کرد: در طول نیمقرن اخیر، دوسوّم از منابع طبیعی کشور تخریب شده است[4].
[1] این به ظاهر عدم موفقیت در حالی بوجود آمده که اصولاً توسعة عرصههای جنگلی و بهبود وضعیت مراتع کشور، تنها اهدافی بودند که مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع به منظور تحقق آنها موجودیت یافته و فعالیت خویش را با استفاده از مصوبة مجلسین شورای ملّی و سنای وقت در سال 1347 رسمیت بخشید (جلیلی، 1378).
[2] بر پایة گزارشی مستند، میزان تلفات خاک در ایران از مرز خطرناک 5 میلیارد تن در سال هم گذر کرده (دفتر امور زیربنایی، 1380- ب)؛ به نحوی که نرخ فرسایش خاک نیز با 33 تن در هکتار به بیش از 8 برابر متوسط جهانی (یعنی 4 تن در هکتار)، رسیده است (همشهری، ش 1852، مورخ 25/3/1378، ص 3).
[3] هماکنون نیز دستکم روزی10 هکتار از مساحت جنگلهای شمال کاسته میشود (برگرفته از تارنمای
http://www.iran-e-sabz.org/frnews/news415.html به نقل از شمارة 26 تیرماه سال 1382 روزنامة اعتماد). این در حالی است که عالیترین مقام مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع بیش از چهار سال است که رسماً اعلام داشته: «با کاشت درختان سریعالرشد بومی و غیر بومی در سطح تنها 600 هزار هکتار از اراضی تخریب شدة جنگلهای شمال، میتوان نیاز چوبی صنایع حاضر در شمال کشور را تأمین کرد (جلیلی، 1378).»
[4] سید محمّد خاتمی در مراسم بزرگداشت هفتة منابع طبیعی (به نقل از: www.PersiaDesert.com).
|