دریافت اخیر حاوی کدامین واقعیت است؟ ما در جهانی زیست میکنیم که مرزهای جغرافیایی آن هر روز به مدد نوآوریها و ابزارهای انسانساخته، کوچک و کوچکتر میشود. در چنین جهانی با بسیاری از مواهب طبیعی مشترک و امکانات یا فرصتهای برابر، اگر نتوانیم توانمندیها و دانایی ملّی خود را همپای دیگر ملل جهان رشد دهیم، دیری نخواهد پایید که دیگران جای ما را گرفته و فرصتهای مشترک را به انحصار خود درآورند. درنتیجه، شکاف موجود نیز، عمیقتر خواهد شد در سال 1980 تولید ملّی به ازای هر فرد شاغل در ایران، معادل دو برابرِ هر فرد شاغل در کشور مالزی بود، درصورتی که 19 سال بعد، یعنی در سال 1999، تولید ملّی هر ایرانی، 25 درصد کمتر از هر یک از شهروندان مالزیایی شده بود (دلجودهی، 1381)! چرا؟![1]
چنین است که ملاحظه میکنیم، کشور ما تقریباً در اغلب زمینههای مؤید پایداری، از روندی کاهنده رنج میکشد و در میان 142 کشور مورد بررسی، از نظر کیفیت هوا در رتبة 119، از نظر درصد حیوانات در معرض خطر در رتبة 106(یعنی 105 کشور وضعیتی بهتر از ایران دارند)، از نظر حاکمیت زیستمحیطی در رتبة 138 و از نظر ظرفیت مباحثه و بررسی در رتبة 124 قرار گرفته است (دبیرسپهری، 1382).
[1] چنین است روند کاهندة میزان تولید ملّی ما در مقایسه با کشورهای دیگری نظیر کرة جنوبی، هنگکنگ، تایلند، اندونزی و پاکستان. مثلاً در یک مقایسه که میان 5 کشور ایران، ژاپن، کرةجنوبی، مالزی و پاکستان در مورد شاخص بهرهوری بین سالهای 1985 تا 1993 صورت گرفته، ایران، تنها کشوری است که شاخص بهرهوری آن روندی منفی داشته و از 100 به 92 رسیده؛ حتّی در پاکستان، این شاخص روندی افزایشی داشته و به 54/129 رسیده است (رازی، 1380). از منظر بهرهوری نیروی انسانی نیز، وضعیت ایران در مقایسه با 5 کشور دیگر آسیایی (هنگکنگ، مالزی، کرةجنوبی، تایلند و اندونزی)، کاملاً هشداردهنده مینماید. در سال 1980، تولید ملّی به ازای هر فرد شاغل در ایران، حدود 20 درصد کمتر از هنگکنگ، بیش از دو برابر مالزی و کرةجنوبی و حدود هفت برابر تایلند بوده است. امّا در سال 1999، این متغیر در اقتصاد ایران، 30 درصد کمتر از دو دهة پیش، دوپنجم کرة جنوبی، 25 درصد کمتر از مالزی، یکششم هنگکنگ و تنها دو برابر تایلند گزارش شده است (دلجودهی، 1381).
|